تمام شب را خیره به در بودم

ساخت وبلاگ
این روزها پچ پچ زیاد شده، از پلاسکو و ترامپ بگیر تا همین چند لحظه پیش که مرگ آقای بازیگر را خبر دادند. کاش می‌شد دست دراز کنم در گوشم، جایی که به حلقم می‌رسد. بعد تمام اسم تو را که از ته حلقم صدا می‌زنم، تمام صدای تو را که کوله کوله خاطره است بدزدم. اصلا خودم بشوم سارق گوشم، سارق اسم تو. می‌ترسم این تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24

... برای هزارمین سیگار ایمان که در آینه‌ها دود شد. اولش ترس بود، اولش بلندترین کاج کوچه پایینی را نشانه می‌گرفتیم و برای قایم شدن پشت برگ‌های سبزش تمام کوچه را برمی‌گشتیم که مبادا کسی دنباله‌ی بو را بگیرد و آبروی ما دود شود در هوا. همه‌ی این ترس‌ها از رفتن، آمدن یا ماندن کسی شروع شد. همه‌ی این کاج ه تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24

به گمانم دوست‌داشتن باید پیراهن پشت ویترین باشد. دو دو تا چارتا می‌کنم، قلک را می‌شکنم و با کلی لبخند و چانه زنی فروشنده را مجبور می‌کنم که ویترینش را خالی از گمان من کند. حالا پیراهن از ساک‌دستی ای که بندهایش دور مچ دستم جا انداخته، چشمکی حواله می‌کند و قلبم شروع به تپیدن می‌کند. می‌توانم پیراهن را تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 126 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24

من از کنجکاوی تنه‌ی درخت، از بوی باران، از برخورد دو ابر، من از کنجکاوی مرگ گذشته‌ام. دیگر توان مبارزه با عشق نیست باید رها شد و تمام بوسه‌های باران را با چشم‌های بسته پذیرفت تا خراشی نشود روی تن احساسی که حالا برانگیخته شده. من از حوصله، من از حرف‌هایی که عشق را بزرگتر جلوه دهد و مرگ را حقیر عبور ک تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24

برگه را از تو گرفتم. جای اسمم، اسمت را نوشتم بعد خودم را در اعداد جمع کردم. جاهای خالی را با دست‌هایم پر کردم و همه‌ی راه‌هایی که با تو آمده بودم را در هم ضرب کردم، ضرب کردم که قدم‌هایم بزرگ شود، ضرب کردم که خوشبختی سرک بکشد به این حوالی. بعد نوبت تقسیم شد؛ من چیزی نداشتم که با تو قسمت کنم جز باور ا تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 128 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24

یک ساعتی می‌شد که خورشید بیدار بود، کش و قوس می‌آمد و دست‌هایش رو دستم٬ روی تنم، روی پاهایم، روی جاده جوانه می‌زد. تمام شب را بیدار بودم همین یک ساعت پیش ماه را سپردم به شاخه‌ی درختی و چشم‌دوختم به تو. داشتی از همین سال‌های نزدیک می‌گفتی. از روزهایی که بالن آرزوهایت به اسم من در آسمان گم می‌شد. خنده تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 131 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24

بیست و سه ساله بودم. روزهایی بود که من راحت‌تر گریه می‌کردم، بیشتر آهنگ در گوشم پلی می‌شد و حواسم پرت تر از حالا بود. پاییز بود مهر یا آبانش درست یادم نیست اما هنوز خش خش برگ‌ها و رنگ طلایی موهای درختان یادم هست. صبح بود و چشمم هنوز از گریه‌ی شب قبل درد می‌کرد. سر بودم و کمتر درد را متوجه بودم اما ت تمام شب را خیره به در بودم...
ما را در سایت تمام شب را خیره به در بودم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 9mali-he6 بازدید : 135 تاريخ : پنجشنبه 19 مرداد 1396 ساعت: 17:24